کد مطلب:2768 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:322

بخش دوم : شیعه
شیعه در لغت ، به معنای پیروان و یاران است و بر مفرد و تثنیه و جمع و نیز بر مذكر و مؤ نث به طور یكسان اطلاق می شود.(64) در اصطلاح ، شیعه به پیروان علی علیه السلام گفته می شود كه معتقد به امامت و خلافت بلافصل او از طریق ((نصب )) و ((نص )) پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله هستند.(65)

درباره زمان پیدایش شیعه سخنان بسیاری گفته اند، اما به نظر می رسد شیعه ، به همان معنای مذكور، در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مطرح بوده است و تعبیر ((شیعة علی )) بارها در سخنان آن حضرت به كار رفته است . البته وضعیت شیعه در زمانهای مختلف به یك صورت نبوده است . اما عنصر اساسی برای تشیع كه اعتقاد به امامت علی علیه السلام از طریق نص است از ابتدای اسلام و در همه دوره ها در میان شیعه دیده می شود.

6 - ادوار شیعه

همان گونه كه بیان شد، نخستین دوره حیات شیعه ، زمان حیات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است . نوبختی می گوید: ((شیعه ، نخستین فرقه اسلامی است ؛ آنان پیروان علی علیه السلام و معتقدان به امامت او بودند كه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و پس از آن وجود داشتند. اولین كسانی كه در اسلام به اسم شیعه نامیده شدند مقداد، سلمان فارسی ، ابوذر و عمار بن یاسر بودند.))(66)

در كتابهای معتبر شیعه و سنی احادیثی نقل شده است كه در آنها پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت از ((شیعه علی )) نام برده اند. برای نمونه ، سیوطی ، دانشمند بزرگ اهل سنت در تفسیر آیه شریفه ((ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خیر البریة )) (بنیه : 7) سه حدیث از آن حضرت نقل كرده است كه در آنها مصداق آیه مذكور علی علیه السلام و شیعه او معرفی شده اند. (67) شیخ مفید نیز چند حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله به این مضمون كه ((علی كه شیعه او رستگار می باشند))، نقل كرده است . (68) در منابع دیگر نیز این گونه احادیث نقل شده است . (69) بر این اساس مفهوم تشیع توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شد و ایشان بذر شیعه را در حوزه تفكر اسلامی نشاند و آن را پرورش داد.

ممكن است این سؤ ال مطرح شود كه با وجود پیامبر، همه مسلمانها از ایشان پیروی می كردند و شیعه او بودند، بنابراین معنای شیعه علی چه معنا و مفهومی داشت ؟ در پاسخ باید گفت : پیامبر با تعریف و تمجید از شیعه علی علیه السلام ، در واقع شیعه علی را شیعه خود معرفی می كند. به دیگر سخن ، ایشان درصدد بیان این مطلب هستند كه هر كس از من پیروی كند؛ باید از علی پیروی كند، چه در این زمان چه پس از من . شاهد این مطلب ، آن است كه پیامبر صلی الله علیه و آله در برخی احادیث پس از تمجید از شیعه خود، خطاب به علی علیه السلام می فرمایند: ((امام شیعه من تو هستی )). (70) در احادیث دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را خطاب قرار می كنند و از عبارت ((شیعتنا)) یعنی شیعه پیامبر و علی علیه السلام استفاده می كنند. (71) در حدیث دیگر پیامبر تعبیر ((شیعتی و شیعة اهل بیتی )) را به كار می برند.(72)

اصولا پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از همان ابتدای تبلیغ عمومی خویش ‍ تا پایان عمر بارها علی علیه السلام را به عنوان جانشین خویش و امام مسلمانان پس از خود معرفی فرمودند.

برای مثال ، در آغاز بعثت پس از نزول آیه ((و انذر عشیرتك الاقربین )) (شعراء: 214) صریحا علی بن ابی طالب را وصی و وارث خویش خواندند. (73) در این رویداد، پیامبر صلی الله علیه و آله نخستین سنگ بنای تشیع را پایه ریزی كردند و پس از آن همواره و در هر مناسبتی به تكمیل این بنا می پرداختند تا اینكه اندكی قبل از وفاتشان در واقعه غدیر خم در برابر انبوهی از مسلمانان از حج برگشته ماءموریت خویش را در این زمینه به كمال رساندند و فرمودند: ((من كنت مولاه فهذا (علی ) مولاه )). این واقعه را صدها صحابی پیامبر و تابعین آنها نقل كرده اند كه در كتابهای حدیثی شیعه و سنی نقل شده است . (74)

مرحله دوم حیات شیعه ، پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله آغاز می شود. هنگامی كه علی علیه السلام و بنی هاشم و گروهی از بزرگان اصحاب مشغول مراسم خاك سپاری پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، گروهی از مهاجرین و انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و به نزاع بر سر خلافت پیامبر پرداختند، انصار كسی را معرفی می كرد و مهاجرین فرد دیگری را، تا اینكه بدون مشورت با امت اسلامی و بزرگان اصحاب پیامبر كه در راءس آنها امام علی علیه السلام قرار داشت ، بر خلافت ابوبكر توافق كردند. علی علیه السلام پس از انجام مراسم تدفین درصدد پس گرفتن حق خویش برآمد. مسعودی نقل می كند كه پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و حادثه سقیفه ، علی علیه السلام و ((شیعه او)) گرد هم جمع شدند. (75) اینان همان گروهی هستند كه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ((شیعه علی )) خوانده می شدند و در راءس آنها مقداد، سلمان فارسی ، ابوذر و عمار بن یاسر بودند. اما وحشت و غوغایی كه پس از بیعت با ابوبكر در میان مسلمانان ایجاد شد، مانع از حمایت آنها از علی علیه السلام گردید و او دریافت كه اگر حق خویش را طلب كند، جنگ و خونریزی در میان مسلمانها باعث نابودی اسلام و بازگشت مردم به جاهلیت خواهد شد. از این رو او و شیعیانش از مطالبه حق خلافت چشم پوشی كردند، اما شیعه علی علیه السلام كه توصیه های پیامبر صلی الله علیه و آله درباره پیروی از علی علیه السلام را به خاطر داشتند، در همه حوادث به او چشم دوخته بودند و گاه در موارد ضرورت به پیروی از او با حاكمان وقت همكاری می كردند. و گاه در سكوت و عزلت در انتظار فرصت مناسب بودند. در این دوره تشیع نسبت به دوره قبل فعلیت بیشتری یافت زیرا در مرحله اول ، شیعه تنها به امامت علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله اعتقاد داشتند اما پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام امام و پیشوای شیعیان بود و آنها با اشاره حضرتش در امور سیاسی و اجتماعی و جنگها مشاركت می كردند، گذشته از اینكه در تفسیر و عقاید و احكام فقهی از او پیروی می كردند و بهره مند می شدند.

دوره سوم ، پس از قتل عثمان و به خلافت رسیدن امام علی علیه السلام آغاز می شود. در این دوره امامت علی علیه السلام ظهور و بروز بیشتری یافت و بعد ولایت سیاسی امام نیز تحقق یافت و در نتیجه شیعه نیز در حاكمیت سیاسی نقش بیشتری یافت .(76)

پس از شهادت امام علی علیه السلام و صلح امام حسن علیه السلام دوره حیات شیعه در عصر امویان فرا می رسد كه سخت ترین مرحله برای شیعیان بود. در این دوره خطیبان به دستور بنی امیه به امام اول شیعیان دشنام می دهند و شیعیان بیشترین آزار و شكنجه و قتل و غارت متحمل گشتند. در همین دوره است كه قیام حسین بن علی علیه السلام در سال 61 هجری بر علیه یزید بن معاویه رخ می دهد و فرزند دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همراه تعدادی از شیعیان خاص خویش به شهادت می رسند. پس از شهادت حسین علیه السلام قیامهایی به خونخواهی او و یارانش رخ داد كه از همه مهمتر قیام توابین در سال 64 و قیام مختار در سال 66 بود. مختار با جلب حمایت محمد حنیفه ، فرزند امام علی علیه السلام ، شیعه را گرد خویش جمع كرد و آنان را برای گرفتن انتقام خون حسین علیه السلام و یارانش سازماندهی كرد. او قاتلان اهل بیت علیه السلام و شیعیان آنان در كربلا را یكی پس از دیگری از دم تیغ گذراند و سر ابن زیاد را برای امام سجاد علیه السلام فرستاد. نقل شده است كه او پس از جلب حمایت محمد حنیفه او را امام مهدی معرفی كرد. (77) و به این ترتیب نخستین انشعاب در شیعه پدید آمد. به پیروان مختار كیسانیه می گویند، چون اسم اصلی مختار كیسان بود. مهمترین اعتقاد كیسانیه این بود كه پس از امام علی علیه السلام یا پس از امام حسن و امام حسین علیه السلام ، به امامت محمد حنیفه معتقد بودند واو را مهدی موعود می دانستند. كیسانیه خود به فرقه های فرعی تر منشعب شدند. (78)

یكی دیگر از قیامهایی كه به پیدایش فرقه ای دیگر در میان شیعه انجامید، قیام زید فرزند امام سجاد علیه السلام است كه بر ضد بنی امیه صورت گرفت . او بر علیه هشام بن عبدالملك حاكم اموی قیام كرد و سرانجام به شهادت رسید. آن دسته از پیروان زید كه او را به امامت قبول داشتند و عقاید خاصی داشتند، به زیدیه مشهور شدند، كه در بحث از زیدیه در این باره بحث خواهیم كرد.

سومین انشعاب ، در زمان امام صادق علیه السلام رخ داد؛ گروهی از پیروان امام صادق علیه السلام اسماعیل فرزند ارشد ایشان و برادر امام موسی كاظم علیه السلام را به عنوان امام هفتم پذیرفتند و به تدریج عقاید خاصی را مطرح كردند كه به اسماعیلیه معروف شدند. در ادامه ، این فرقه مورد بحث قرار خواهد گرفت . اما اكثریت شیعه سلسله امامان را تا آخرین امام معصوم یعنی امام دوازدهم ، مهدی موعود (عج ) پذیرفتند اینان شیعه اثنی عشریه یا امامیه نامیده می شدند.

در اواخر حكومت امویان و اوایل حكومت عباسیان كه بخشی از زمان امامت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام ، را شامل می شود، به دلیل ضعف این دو حكومت ، فشار بر امامان و شیعیان آنها كمتر شد و در همین فرصت اندك بود كه آن دو بزرگوار، معارف و احكام شیعه را كه در واقع ریشه در تعلیمات قرآن و سنت نبوی داشت ترویج و تبلیغ كردند. پس ‍ از قدرت یافتن عباسیان فشار بر شیعه از سر گرفته شد، گرچه در زمان برخی از حاكمان عباسی چون امین و ماءمون شیعه از آزادی بیشتری برخوردار بودند. اندكی پس از غیبت كبری ، یعنی از اوایل قرن چهارم ، تا اواخر قرن پنجم كه خاندان آل بویه (خاندان آل بویه ) در دستگاه عباسی نفوذ كردند و از مناصب مهم حكومتی بهره مند شدند، شیعه در بیان عقاید و آرای خویش آزادی عمل داشت .

آل بویه خود یكی از خاندان فرهیخته شیعه بودند و دانشمندان فراوانی را به جامعه اسلامی عرضه كردند. بسیاری از متكلمان و فقیهان شیعه در همین زمان پدید آمدند كه از جمله آنها می توان از شیخ صدوق و شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی نام برد. حكومت حمدانیان در قرن چهارم در سوریه و حكومت فاطمیین در قرنهای چهارم تا ششم در مصر، كه هر دو شیعی مذهب بودند باعث گردید تا مذهب بودند باعث گردید تا مذهب تشیع در این مناطق گسترش بسیاری یابد. اما با روی كار آمدن حكومت ایوبیان در قرن ششم و تسلط آنان بر مصر سخت گیری و كشتار شیعیان و نابود كردن آثار و كتب آنان بار دیگر آغاز شد. پس از سقوط حكومت عباسی و روی كار آمدن حكومت مغول ، بویژه در دوره حكومت سلطان محمد خدابنده ، مذهب شیعه رواج یافت . بزرگانی چون محقق حلی ، علامه حلی و خواجه نصیر الدین طوسی در همین زمان می زیسته اند.

پس از اینكه حكومت مغول منقرض شد در ایران حكومت ملوك الطوایفی برقرار گردید و هر منطقه توسط یك طایفه و گروه اداره می شد، تا اینكه شاه اسماعیل صفوی با برانداختن حكومت طوایف ، بر سرتاسر ایران و حتی بخشی از عراق چیره گشت .

شاه اسماعیل و دیگر حاكمان صفوی مذهب شیعه داشتند و مهمترین و قدرتمندترین حكومت شیعی در عصر غیبت توسط آنان ایجاد شد. شاه اسماعیل مذهب رسمی را شیعه اعلام كرد و در ترویج آن كوششهای بسیار نمود. دانشمندان بزرگی چون شیخ بهایی ، میرداماد، ملاصدرا، فیض ‍ كاشانی و علامه مجلسی در همین زمان می زیسته اند. اما در همین زمان دولت عثمانی بر دیگر سرزمینهای اسلامی تسلط داشت و همان سیره امویان نسبت به شیعه را از سر گرفت . عثمانیها هزاران نفر از اهالی تركیه و سوریه را به جرم شیعه بودن از دم تیغ گذراندند و فقیهانی چون شهید ثانی را به شهادت رساندند و همان كار ایوبیان در مصر را در مناطق دیگر شیعه نشین تكرار كردند. بدین سان مذهب شیعه كه زمانی در سوریه و مصر و بخشی از تركیه رواج عام داشت ، از آن مناطق رخت بربست و بسیاری از شیعیان تركیه و سوریه از ترس حكومت عثمانی به مناطق كوهستانی هجرت كردند كه هم اینك نیز با عنوان علویان در آن مناطق زندگی می كنند.(79)